اهميت فناوري اطلاعات(IT)براي انتقال تكنولوژي وارتباط آن باخلاقيت وتوسعه علم
اهميت فناوري اطلاعات(IT)براي انتقال تكنولوژي وارتباط آن باخلاقيت وتوسعه علم
چكيده :
تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات مجموعه ابزارهاي ،ماشين ها، دانش فني ،روشها و مهارتهاي استفاده از آنها در توليد ،داد ستد ،پردازش ،انباشت ،بازيافت ،جابجايي ،انتقال و مصرف اطلاعات است كه از ساده ترين تا پيچيده ترين و ابتدايي ترين تا پيشرفته ترين مراحل اطلاعاتي را در بر ميگيرد.در واقع تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات مي توان نقطه همگرايي الكترونيك ،پردازش داده ها و ارتباطات دور بردانست . اين همگرايي دو جنبه دارد :نخسين از ميان رفتن فاصله ها در نتيجه قرار گرفتن رايانه هاي سابقاّ منزوي از هم در يك شبكه گسترده جهاني و دوم :رايانمند شدن سيستم هاي ارتباطات دوربرد كه موجب ايجاد ظرفيت هاي جديدي براي انتقال صدا و تصوير مي شود . به عبارت ديگر فناوري اطلاعات و ارتباطات شامل مجموعه گوناگون از ابزار هاي تكنولوژيكي و منابع براي ايجاد ، نشر،ذخيره و مديريت داده ها و اطلاعات مي باشد . ابزار سنتي ICT مثل تلويزيون ،راديو وتلفن سودمند يشان را در توسعه مناطق حاشيه اثبات نموده اند . ظهور كامپيوتر ، اينترنت ،تكنولوژي ارتباطات بي سيم در كنار نرم افزار نيرومند براي پردازش و يكپارچه كردن متن ،صدا و تصوير در رسانه الكترونيكي،ICT مدرن را تشكيل مي دهد .به خصوص اينترنت ، اين فرصت را در اختيار پژوهشگران ،كارشناسان آموزش ،هنرمندان . كارگزاران در سراسر جهان گذاشته است كه پرورش يافته ترين ،تخصصي ترين ،كارآمدترين و فعالترين عناصر جامعه روشنفكر ي را كه تا به حال دنيا به خود ديده است پديد آورد و نوعي دانشگاه جهاني است.ظهور فناوريهاي و روشهاي تفكر ،زندگي مارا در خلال سالهاي اخير دگرگون كرده است دور نماي روشني براي ايجاد ارتباط جهاني بين دانشگاهها ،نهاد هاي آموزش عالي و تحقيقاتي ،كتابخانه ها ،آزمايشگاهها و بيمارستان در برابر آدمي گشوده است . اين امر به گسترش آموزش فردي ،يعني آموزش متناسب با نيازهاي فردي و گروهي تبادل آرا و اطلاعات و اجراي طرحهاي مشاركتي ياري رسانده است . چنين فناوريهاي در عين حال كه اشتغال زا هستند وقوه خلاقيت را در فرد تقويت مي كنند،متاسفانه آثار نامطلوب و ويرانگر هم دارند .بهره گيري از فناوريهاي جديد ،و بهرمند شدن از مزايا و خدمات ارتباط جهاني (اينترنت ،شبكه هاي اطلاع رساني و...)در محيطهاي آموزشي ،مستلزم صرف هزينه هاي با لاي بابت زير بنا، سخت افزار وكارآموزي اينگونه خدمات است .
كليد واژه :
تكنولوژي ،فناوري اطلاعات ، توسعه ، خلاقيت
مقدمه:
انسان هرگزتا به اين حد با معضل در يافت اطلاعات زياد مواجه نبوده است ،پديده اي كه به مدد توسعه سريع سيستم ها و رسانه هاي الكترونيكي ممكن شده است . مسافت هاي طولاني كه مهمترين عامل بازدارنده در كسب اطلاعات از ساير نقاط جهاني محسوب مي شد ،ديگر مانع قابل ملاحظه اي محسوب نمي شود . بخش عظيمي از مردم در سراسر جهان از امكان دسترسي مستقيم به رويداد هاي مهم جهان برخوردارند.تا به اينحال اين هجوم اطلاعاتي مشكلاتي را نيز به همراه دارد . روش يا معيار هاي مشخص و اغلب وقت كافي براي بررسي ،انتخاب و تعيين كيفيت و قابليت اعتماد به اطلاعات دريافتي وجود ندارد . دريافت كنندگان اطلاعات كمابش مجبورند كه حجم زيادي از اطلاعات را مطالعه ؛ارزيابي ، ذخيره و بازيابي نمايند . اين اطلاعات از طريق مواد ،چاپي راديو ،تلويزيون و كامپيوترها مستقيما به اتاق كار افراد وارد مي شوند . شركتهاي تكنولوژي هاي اطلاعاتي الكترونيكي تحت فشار تا براي كسب در آمد،محصولات خود را فروخته و متاسفانه در جاهايي اين گونه سيستم ها را نصب نمايند كه حداقل در آن زمان اين سيستم كارايي چنداني ندارد .
و روند تغييرات در تكنولوژي جديد بر زندگي ،كار و امور رفاهي مردم اثر چشمگيري داشته است . اين تكنولوژي جديد و در حال ظهور ، فرايند آموزش و فراگيري سنتي و روشهاي مديريت آموزش را به چالش فرامي خواند و نه تنها در زمينه هاي تخصصي اش رشد معجزه آسايي كرده بلكه تقربيا برهمه حوزه هاي علمي و برنامه ريزي آن تاثير نهاده است . ارتباطات گسترده جهاني موجب شده است كه متقاضيان اطلاعات ،به سرعت و بي درنگ به زنجيره اي از اطلاعات ارزشمند دسترسي پيدا كنند . ارتباط برق آسا ،تسهيل دسترسي به فناوري اطلاعات (IT ) در منزل ، محل كار و مراكز آموزشي ، حامل اين پيام است كه آموزش در طول دوره زندگي با افراد همراه خواهد بود . همين آموزش است كه روند تغييرات فناوري يك نظام ارزشيابي مستمر را برفرايند آن تحميل مي كند .
انفجار اطلاعات ،عصر فناوري و انقلاب نوين اطلاعاتي تعابيري هستند كه براي توصيف قرن بيستم به خصوص دو دهه اخير به كار مي روند.
مفهوم فناوري (IT):
فناوري اطلاعات به نظام گرد آوري ،پردازش و انباشت اطلاعات مي گويند . با بهره گيري از اين فناوري مديران مي توانند در انجام فعاليتهاي و پيشبرد اهداف راهبردي شركت تحت مديريت خود ،از فوايد بي شمار آن بهره مند شوند .فناوري اطلاعات (IT )در عصر اطلاعات با سرعت فزاينده اي در چهار جنبه سخت افزاري، نرم افزاري ،داده ها و مخابرات در حال پيشرفت و دگرگوني است و روند تصميم گيريهاي درون سازماني تحولات اساسي ايجاد كرده است. فناوري اطلاعات با مجموعه يكپارچه انساني _ماشين اطلاق مي شود كه از طريق گرد آوري ،پردازش و نگهداري اطلاعات از طريق سخت افزار و نرم افزاركامپيوتر ،پايگاههاي اطلاعاتي ،مدلها و رويه هاي ،به تقسيم گيرندگان و نيازمندان اطلاعات در هر سطح سازماني ياري مي رساند . با تحولي كه در فناوري اطلاعات رخ داد گرايش از سيستمهاي متمركز به سمت سياست هاي نا متمركز افزايش يافته است.
تاثير فناوري اطلاعات:
در پي رشد روز افزون و گسترش فناور ي اطلاعات مجموعه اين فناوري ها بر فعاليتهاي نظام اطلاعاتي تاثير زيادي نهاده است . گروهي ،و سيستمهاي پستي و پيام دهنده الكتريكي،از مهمترين جلوه هاي فناوري پيشرفته اطلاعاتي بي شمار مي ايند .تمام فعاليتهاي اطلاعاتي(IT)وابسته دامنه داري پيدا خواهد كرد. در واقع "نظام اطلاعاتي مديران اجراي"عبارتست از كاربرد فناوري اطلاعات (IT)براي تامين نيازهاي اطلاعاتي مديران عالي سازمان . چند نفر به مدد فناوري ارتباطات در نقاط مختلف دنياتشكيل جلسه دادن و به صورت گروهي تصميم گيري ميكنند . مديران مي توتنند بدون صرف وقت وهزينه زيادي براي شركت در گردهمايي هايي از طريق رايانه هاي شخصي در محل كار خود با يكديگر به تبادل نظرات پردازند،اختلاف نظرها را از ميان بردارندو در نتيجه مشارك در تصميم گيري بسيار آسان مي شود .بنابراين نقش فناوري اطلاعات (IT)در فعاليت مديريتي ،آن هم بيشتر در زمينه تصميم گيري نمايان است:
_ مشاركت بيشتر گروههاي ذي نفع در امر تصميم گيري
_ افزايش سرعت و كاهش زمان و جلوگيري از تكرار پيامها
_بهبود در شناساي مسائل و افزايش سرعت در تشخيص آنها.
دليل استفاده از فناوري اطلاعات (IT)براي كشور هاي در حال توسعه:
_ مشاركت در تجارت و توليد جهاني
_ كاهش فقر اطلاعاتي
_ توليد فرهنگ گرايشهاي فناوري اطلاعاتي
انقلاب تكنولوژي:
بعنوان بخشي از يك انقلاب تكنولوژي وسيع در عرصه اطلاعات و نقش (بالقوه)پتانسيل ICTs ها مي توان بهتر درك كرد .
درزير برخي وقايع مهم مرتبط با بحث هستند :
سال 1947: اختراع ترانزيستور و متعاقب آن ساخت كامپيوتر
سال 1959:اختراع مدارهاي مجتمع كه ترانزيستورهاي مختلف را تركيب كرده و تعداد ترانزيستورهايي كه مي توانستند در يك تراشه قرار گيرند افزايش يافت و در عين حال هزينه اين امر كاهش مي يافت .
سال 1972: اولين ريزه پردازنده توليد شد.
و تا كنون :قدرت پردازش به ازاي هر دلار سرمايه گذاري 10000 برابر شده است . هزينه مدارهاي انتقالي نيز با اختراع فيبر نوري و تكنولوژي بي سيم حدود 10000 برابر كاهش يافت .
بررسي روند توسعه ارتباطات و قدرت پردازش اطلاعات ممكن است به نظر چندان با بحث هاي مربوط به استراتژي هاي آينده توسعه روستاي مرتبط نباشد . اما درك تغييرات وسيع تكنولوژيكي مي تواند در تدوين استراتژي هاي آتي مرتبط با موضوع كمك كند . اينترنت نمونه بارزي از تلفيق تكنولوژيهاي ديجيتالي است . در اين تكنولوژي ،قدرت پردازش و ارتباطات تلفيق شده و پذيرش گسترده آن نمايانگر مطلوبيت آن است . با اينحال همچنين در اين مورد كمي اغراق نيز شده است (بزرگنمايي). براي بسياري از مردم ICTs ها با اينترنت يكي هستند و خطر فرسودگي و خستگي (تكراري شدن )آن وجود دارد . اين بدان معني نسيت كه مردم از كابرد آن دست بر مي دارند بلكه مي بايست به افزايش بيش از حد تجارت و مبادلات بر مبناي دات كام و ريسك هاي آن توجه كرد . از سوي ديگر اينترنت به هيچ عنوان آخرين نقطه و يا مهمترين دستاوردهاي تكنولوژي اطلاعات نيست ،بر اساس قانون موور،قدرت پردازش در هر 18 تا 24 ماه دوبرابر مي شود
(پروسسورهاي به بازار مي آيند كه قدرت پردازش آنها در طي اين مدت دوبرابر است و اين به معني پيشرفت تكنولوژي توليد ريز پردازنده و نيز كاهش هزينه هاي ناشي از اين پيشرفتها است)و بر اساس قانون گيلدر،در هر شش ماه توان ارتباطي(انتقال داده ها )دو برابر مي شود. بنا براين تحولات و تغييرات در20 سال آينده بيش از هر زمان ديگر بوده و سرعت و حجم اطلاعات قابل مبادله در عين كاهش هزينه ها برطرز غير قابل تصوري افزايش خواهد يافت .
واكنش به اين تغييرات به دو شكل خواهد بود ، اول:پذيرش انفعالي كاربرد تكنولوژي هاي نوين در شرايطي كه آنها دسترس قرار گرفته و اين پذيرش از طريق استراتژي هاي كم ريسك صورت گيرد . دوم : پذيرش تكنولوژي ها براي دستيابي به اهداف توسعه و اطمينان از اينكه اين تكنولوژي ها در جهت غير عمومي بكار مي روند از طريق استراتژي هاي مبتكرانه و فعالانه.البته آسان است كه از يك رهيافت پرواكتيو كه عملا پتانسيل ICTs ها براي توسعه روستاي ارائه نمايد ،دفاع نمايم اما همچنين ضروري است كه موانع موجود بررسي شده و اين مسئله مشخص شود كه اين رهيافت در عمل چگونه كار خواهد كرد .
برخي رهيافتهادر تلاشند كه در زمينه موانع موجود فعاليت كرده و بيشتر در زمينه پتانسيل ICTs براي توسعه كسب اطلاعات نمايند .
عوامل تعيين كننده اثر بخشي سيستم هاي اطلاعاتي:
عوامل متعددي وجود دارند كه تناسب و كارايي هر نوع سيستم اطلاعاتي كاراي انتقال تكنولوژي در كشورهاي در حال توسعه به كار گرفته مي شود را تعيين مي كنند .برخي از آنها وابسته به سيستم اطلاعاتي مزبور هستند و برخي ديگر به نوع تكنولوژي مورد نظر بستگي دارند . همچنين برخي از آنها نيز به ملاحظات مربوط به پايداري در توسعه فناوري اطلاعات مرتبط مي باشد.
كما بيش هر يك از اين عوامل ،مي توانند پيامدهاي منفي به همراه داشته باشند :
الف) عوامل مربوط به سيستم اطلاعاتي:
1- ساختار پيام:
برخي از سوالات مرتبط در اين زمينه عبارتند از :
_ آيا اطلاعات يا محتواي پيام براي مخاطبين آن مفهوم دارد؟
_ آيا درك آنها توسط آنها ممكن است ؟
_ آيا پيام براي آنها جذاب يا مفيد است ؟
در صورتيكه محتواي پيام پيچده باشد و يا كاربرد علمي براي مخاطبين نداشته باشد ،بديهي است كه مشكلاتي بروز خواهد كرد.
ب)عوامل مربوط به تكنولوژي:
اينكه يك سيستم اطلاعاتي تا چه حدي كامل و پيچيده است و يا از چه سخت افزارهايي استفاده مي كندو ويژگي هايي از اين قبيل به تنهاي نمي توانند ميزان موفقيت با شكست آن سيستم را نشان مي دهند . همانگونه كه قبلا اشاره شد هدف از انتقال تكنولوژي دستيابي به دانش و مهارتها جديد است كه مي توانند به پذيرش عمليات بهينه توليد علم منجر شود . در مواردي كه نرخ پذيرش اندك است و يا تكنولوژي پذيرفته شده در فصل بعدي كنار گذاشته مي شود ، عليرغم كارايي سيستم اطلاعاتي عوامل ديگري مانند موارد زير مي توانند در اين شكست دخيل باشند :
· تكنولوژي منتقل شده به دلايلي چون دشواري و پيچيدگي كاربرد نياز به آموزشهاي ويژه دارد .
· كاربرد آن تكنولوژي مستلزم ريسك با لا است .
· تكنولوژي توصيه شده گران است و اين امر بويژه در شرايطي كه امكانات اعتباري به راحتي در دسترس نباشد مصداق دارد .
· ساير امكانات مورد نياز در مكان و زمان خاص خود در دسترس نيستند .
· فقدان تسهيلات و امكاناتي چون ترابري و ... پذيرش را محدود مي نمايد .
رهبران سيستم:
سوالات مربوط بااين موضوع عبارتند از :
_ آيا اشخاص مسئول آماده سازي مجموعه هاي اطلاعاتي با جنبه هاي فرهنگي و اجتماعي جمعيت هدف آشنا يي دارند؟
_ آيا آنها نياز هاي اولويت دار گروهاي هدف را مي شناسند؟
_ آيا آنها در زمينه ابعاد سخت افزاري رسانه هاي ارتباطي مورد كاربرد به خوبي آموزش ديده اند ؟
_ آيا آنهامناسب ترين رسانه ارتباطي را انتخاب كرده اند؟
_ آيا آنها آموزشهاي لازم براي پيگيري اثرات فعاليتها مانند ملاقات مخاطبين در مكانهاي هدف را گذرانده اند ؟
ميزان دخالت عوامل انساني:
عامل مهم ديگر،ميزان دخالت عامل انساني در فرايند دريافت و ارسال اطلاعات است.
ممكن است كه اطلاعات در يك سيستم انفعالي ،يك سويه و بدون امكان بازخورد از سوي مخاطبين منتقل شوند و يا اينكه ممكن است اين اطلاعات از طريق مكانيزمي با امكان تعملات متقابل و دو سويه در جريان باشند . الگويي ديگر حالتي است كه مخاطبين اين فرصت را داشته باشند كه شخصا و فعالانه اقدام به دريافت اطلاعات از شخص مرجع نمايند.حالت اخير، دخالت حداكثر عامل انساني مي باشند . بديهي است كه هدف ازانتقال تكنولوژي آموزش افراد براي پذيرش براي يك فعاليت توصيه شده و تغيير دانش و مهارت ها باشد مداخله بيشتر و حضور عامل انساني در هر سيستم اطلاعاتي براي اهداف علمي مطلوب تر است . البته اين بدان معني نيست كه سيستم هاي اطلاعاتي با دخالت كمتر عامل انساني براي انتقال تكنولوژي مناسب نيستند بلكه ميزان مفيد بودن آنها بستگي به طريقه كاربرد آنها دارد همچنين كاربرد تركيبي از انواع مختلف سيستم هاي اطلاعاتي مي تواند فوايد متعددي داشته باشد كه دستيابي به آنها از طريق كاربرد جداگانه آنها ممكن نيست .يك سيستم اطلاعاتي كه در آن به عوامل ذكر شده توجه نشود سيستم اطلاعاتي ضعيفي خواهد بود . در چنين سيستمي ، صرفا يپامهاي به يك جمعيت هدف ارسال مي شود بدون اينكه از ميزان دستيابي به اهداف و اثر بخشي منابع مالي ،وقت و انرژي صرف شده در عمل اطلاع حاصل شود . آزمون علمي براي اثر بخشي هر سيستم اطلاعاتي بار رفته در انتقال تكنولوژي هاي كشاورزي اين است كه پذيرش يا عدم پذيرش تكنولوژي مزبور توسط كشاورزان تعيين شود . يك سيستم اطلاعاتي ممكن است سنتي ، پيچيده ، ارزان يا گران باشد اما موفقيت يا شكست آن تنها از طريق بررسي ميزان پذيرش توصيه تعيين مي شود. حال توسعه محسوب مي شود اين كشور ها با محدوديت منابع و در نتيجه عدم كارايي سروسيهاي ترويجي مواجهند . از معضلات دائمي اين سرويسها مي تواند به بودجه هاي ناكافي ،فقدان امكانات ترابري ، كمبود نيروي انساني ،كمي انگيزه كاركنان بدليل دستمزد هاي پائين و شرايط كاري نا مناسب ،فقدان سياستهاي مناسب در ترويج اشاره نمود.
عليرغم تمام مشكلات ذكر شده ، اهميت آن را نمي توان ناديده گرفت .با اين حال اين سرويسها مي بايست بهينه سازي شده و دستور كار و فعاليت هاي آنها با توجه به تغييرشرايط جهاني اصلاح شود نبايستي با انتقال تكنولوژي محدود شود بلكه مي بايست توسعه منابع انساني در نواحي روستايي خارج از چهارچوب آموزشهاي رسمي تحت پوشش قرار دهد . در جهت همگامي با پيشرفتها ئ تغييرات مداوم ،مي بايست سرويسهاي ترويجي بازسازي شوند.سرويسهاي مزبور به عنوان سيستم هاي اطلاعاتي براي انتقال تكنولوژي مي بايست به نحوي تغيير كنند تا بتوانند پاسخگوي نيازهاي كاربران،را در كاربردي ترين روش ممكن باشند در غير اين صورت به روز نمانده و از سوي ارباب رجوع خود به دليل عدم كارايي كنار گذاشته مي شود.
انواع رهيافتها در استفاده از تكنولوژي هاي انعطاف پذير (قابليت كاربرد چند جانبه ):
در اين زمينه برخي رهيافتهاي اخير مبتكرانه و موفق بوده اند . چهارنوع رهيافت گوناگون در اين زمينه براي درگ گوناگون آنها و نيز چگونه در آينده مي توانند مورد استفاده قرار گيرند شامل مارد زير باشد:
1- منفعت بخشي به فقيران:
شركت گرامين تكنولوژي تلفن همراه را براي بهره برداري در امور بازار از سوي فقيرترين افراد بكار گرفته است . شركت مخابراتي گرامين نه تنها پتانسيل سرويسهاي تلفن روستاي را براي ايجاد سرويس تجاري براي جوامع روستاي در بنگلادش درك نموده است بلكه همچنين كاربران تكنولوژي هاي مزبور براي كمك به فقير ترين گروهها را نيز نشان داده است به زناني كه غالبا محروم ترين اقشار در جوامع روستايي بنگلادش هستند تلفن همراه براي سرويس دهي به ساير روستائيان داده شده است البته آنها اغلب به بانك گرامين مقروض مي شوند .با مجهز شدن به يك تلفن همراه و ليستي از شماره تلفن هاي مفيد ،اين زنان مي توانند از طريق در آمدهاي حاصله زندگي و معاش خوبي داشته باشند . شركت گرامين هنگامي كه دريافت مجوز جي اس ام برا گسترش در ساير نواحي روستايي محدوديتي ندارد اين فرصت را ايجاد نمود .اين نوآوري نشان مي دهد كه چگونه اهداف توسعه اجتماعي و روستايي مي تواند از طريق جهت دهي برخي از منافع شبكه هاي تلفن موبايل شهري به سوي كاربرد غير انتفاعي آن در نواحي روستايي تحقيق پيدا كند .
2- توسعه بازار
3- كاتاليست اطلاعات (تسريع كننده اطلاع رساني ):
بنياد MSSRF در ايالت تاميل نادوي هند ،تجربياتي در زمينه كاربرد ICTs به عنوان تسهيل كننده توسعه در جوامع روتاي فقير دارد . روستاهاي الكترونيكي اين بنياد ، رهايافتي نوين براي توانمندي سازي افراد از طريق افزايش دسترسي به اطلاعات ارائه نمود . پايانه هاي كامپيوتر (بيش از تلفن همراه) به همراه بانك و مجموعه هاي اطلاعاتي مفيد در زمينه سرويس دهي به روستائيان مجهز باشند. از ده روستا خواسته شد تا ساختماني براي دسترسي عمومي به كامپيوتر در اختيار گذاشته و نيز تعدادي داوطلب براي اداره مراكز روستايي مزبور انتخاب شدن در هر مورد از زنان خواسته شد تا نحوه كاربر از مراكز مزبور را فراگرفته و به ديگر زنان آموزش دهند . از طريق يك هاپ مركزي كه در نزديك ترين شهر ((Vilanur )) قرار دارد . اطلاعات و نشريات روزانه به اين مراكز انتقال داده مي شود اين هاپ به وسيله كارشناسان اي تي مديريت شده و مسئول پاسخگويي به نيازهايي اطلاعاتي و آموزشي روستائان مزبور نيز مي باشد . دوره هاي آموزشي براي حدود 25 نفر در محل اين هاپ وبراي تعداد بيشتر... بولتن اخبارهاي روزانه از طريق ايمل براي روستائيان مزبور ارسال مي شد كه در آنها خلاصه اي از اخبار مهم از روزنامه هاي محلي گزارش هاي قيمت ها (كه بطور روزانه از بازار محلي جمع آوري مي شود) و وضعيت اب و هوا ي آمده است .همزمان با توسعه روستاي الكترونيكي مزبور روشها و تكنولوژي هاي جديد ي مانند استفاده از انرژي خورشيدي (براي همزمان برق ) و شبكه هاي گسترده براي حداقل كردن هزينه هاي براي روستا بكار گرفته شده است . در حاضر اين طرح ها از طريق بنياد مزبور حمايت مالي مي شوند ولي انتظار مي رود كه روستهاي مزبور بزودي خود اتكا شوند . بنابراي اگر روستاهاي بيشتري به هاپ متصل شوند سهم هزينه اي هر كدام كاهش مي يابد. با اينحال اين امر به طور نسبي رهايافت كم هزينه اي براي بهبود دسترسي به اطلاعات براي جوامعي است كه نه تنها به لحاظ جغرافيايي بلكه به لحاظ اجتماعي جدا افتاده محسوب مي شوند . در مقايسه به مدلها و روشهاي مبتني بر مراكز تلفن ، نقاط دسترسي كامپيوتر و روستاهاي الكترونيكي سروسيهاي متناسب تر و كم هزينه تري ارائه مي نمايند . توجه و نكته اصلي در رهيافت يا مفهوم روستا ي الكترونيكي ،توان سازي روستائيان در دسترسي به اطلاعاتي است كه براي زندگي روزمره آنها مفيد بوده و يا كمك به يافتن فرصتهاي در آمد زايي بيشتر براي آنها است .
بانكهاي اطلاعاتي پايه و بولتن هاي روزانه بعنوان تسريع كننده كاهش وضعيت جدا افتادگي و گسترش اطلاعات عمومي به آنهايي كه به آن نياز بيشتر دارندعمل مي كنند. نحوه كاربرد بعدي اطلاعات و منافع حاصل از آن بين روستائيان و افراد مختلف تفاوت داشته و درخواست و اعلام نياز به اطلاعات بيشتر از هاپ و يا از طريق كانالها و مكانيزمهاي ديگري قابل انجام است . بنابراين بانك اطلاعات روستائيان با قابليت دريافت و ارائه دامنه وسيعي از اطلاعات مورد استفاده در جوامع روستايي طراحي شده است . مراكز روستايي شايد دو تلفيق ICTs با منابع خارجي اطلاعات نقش و اهميت بيشري داشته باشند.
بنياد MSSRF بر اين باور است كه در حالي كه ضمن اينكه شكاف اطلاعاتي آشكار ي وجود دارد كه مي تواند پر شود (مانند اخباز روزانه و قيمت باز ارها )استفاده از پتانسيل هاي بيشتر و كامل ICTs در جوامع روستايي مستلزم پذيرش بيشتر و همخواني آن با خود جوامع است . اين فرآيند همخواني و پذيرش (تلفيق )نبايستي بصورت تاخير در كاربردي سازي و انتفاع از انقلاب اطلاعاتي باشد بلكه مي بايست به صورت مانعي در نظر گرفته شود كه مي بايد رفع شود و نيز بيش از آن بعنوان فرايند توسعه مثبتي است كه بازتاب نوعي كنترل از سوي جامعه مي باشد.
روستائيان اغلب كاربردي بيش از مقاصد اوليه را براي اطلاعات كشف مي كنند بعنوان مثال ،قيمتهاي محصولات كشاورزي جمع آوري شده و به روستا ها ارسال مي شود با اين فرض كه كشاورزان با اطلاع از آنها معامله بهتري با واسطه هايي كه در فصل برداشت به روستا مي آيند خواهند داشت .اين اطلاعات همچنين برا ي كارگران با اطلاع از قيمتها بهتر مي توانند ميزان محصولات (برنج)دريافتي خود را ارزش گذاري نمايند . بنابراين دسترسي به اطلاعات در اينجا به عنوان تسهيل كننده اي براي توانمندشدن افراد است . فرايند توانمند سازي و ميزان تحققان بستگي به اين دارد كه افراد چگونه از اطلاعات در دسترس خود استفاده كنند .ICTs مي تواند اطلاعات بيشتري در دسترس افراد دهند اما اين برعهده افراد است كه اطلاعات مربوط و مفيد براي خود را انتخاب نمايند و يا براي اطلاعات مفيد در خواست كنند .
بنابراين اينگونه طرح ها افراد را قادر مي سازد تا تقاضاي خود را مطرح نمايند در بازار پيچيده امروزي در حال حاضر تلاشهاي مصرف اين مي شود كه مصرف كننده قدرت انتخاب داشته باشد. بعنوان تلويزيون ديجيتالي در حال تغيير رسانه يا اطلاعات بسيار همگاني به رسانه اي با قدرت انتخاب و برنامه ريزي توسط مصرف كننده است .
محيط وب مجموعه اي قابل انتخاب از منابع اطلاعاتي بسيار است كه در آن برخي سايتها هرگز بازديد نمي شود در حالي كه برخي ديگر ميليونها مراجعه در روز دارند و موتور هاي جستجو يي همرا است كه افراد را براي در يافت اطلاعات مورد نظرشان راهنمايي مي كند .
پتانسيلICTs در استراتژي هاي توسعه روستايي آينده بنابراين تنها ارائه اطلاعات مرتبط با جوامع روستايي نيست بلكه همچنين توانا سازي آنها در انتخاب و تقاضا براي اطلاعات مورد نظرشان نيز مي باشد.
4- دسترسي به نواحي دور افتاده:
شركت Worldspace يك سرويس راديويي ديجيتالي ماهواره اي ايجاد كرده است كه قادر است بيش ار 4 ميليارد نفر مردم در آسيا ،افريقا ، خاورميانه و اروپا را تحت پوشش قرار دهد . اين سرويس شامل تعدادي كانال هاي انحصاري Worldspace براي مخاطبين محلي و منطقه اي است اين سرويس ها براي نواحي روستايي امكان انتخاب كانالهاي بسياري بيشتر نسبت به وضعيت موجود ايجاد مي نمايند و نيز انواع رسيورهاي مختلف نيز در اين زمينه عرضه شده است. اين شركت همچنين برخي سرويسهاي ديگردر راستاي اهداف توسعه در نواحي تحت پوشش خود ارائه مي نمايد. يك برنامه آموزشي از راه دور، برنامه هاي آموزشي پخش خواهد كرده و نيز كيوسك هاي سيار ارتباطات تلفني در سراسر آفريقا بطور سيار قرار مي گيرد و انواع سرويسهاي مرتبط با تكنولوژي هاي اطلاعاتي و ارتباطي مانند راديو Worldspace تلفن ، اينترنت ، تلفن ماهواره اي ، جستجو در وب و پخش محلي برنامه هاي راديويي را ارائه مي نمايد . گيرنده هاي (رسيورهاي)Worldspace همچنين مي توانند به كامپيو ترهاي شخصي متصل شده و محتواي ديجيتالي از اينترنت مستقيما بدون نياز به خط تلفن دريافت شود. در اين زمينه امكان دريافت اطلاعات متنوعي بصورت روزانه از منابع مختلف وجود دارد . آموزش از راه دور نيز مي توانند از اين امكانات براي دريافت مواد آموزش و اسلايدها براي نمايش در كلاسها استفاده نمايند . استفاده از پتانسيل اين تكنولوژي هاي براي كاربردي آموزشي در مقايس وسيع و در نواحي دور افتاده سراسر جهان چيزي است از Worldspace به طور جدي دنبال مي نمايد. مهمترين مشكل فعلي در اين زمينه دسترسي به رسيورهاي ديجيتالي Worldspaceدر مناطق مختلف است كه البته اين مشكل در زمينه تمامي تكنولوژي هاي اطلاعاتي و ارتباط وجود دارد كه اغلب هزينه هاي بالاتري نيز دارند . مهمترين تفاوت اين است كه Worldspace مي تواند اين سرويسها را با هزينه بسيار پائين و در هر زمان در دور افتاده ترين مناطق نيز ارائه نمايد. در حالي كه بحث و چانه زني هاي فراواني در سطح جهان در زمينه سياستهاي كلان ارتباطات تلفني و مسائل مالي آن وجود دارد ،راديوي ديجيتالي مي تواند بسياري از سرويسهاي مورد نياز براي توسعه روستايي را فراهم نمايد.
چالشهاي عمده سيستم هاي اطلاعاتي(انتقال تكنولوژي):
چالشهاي درون بخشي:
مشكلات خاص نظام ترويج محيط و شرايط محيط كاري و اقتضائات خاصي كه نظامهاي ترويج با آن مواجهند نيزازچالشهاي است كه مي بايست در تدوين برنامه توسعه مورد نظر قرار گيرند . مهمترين اين مسائل عباتند از :
1- گسترش و حجم وظايف
2- وابستگي به سياستهاي كلان وكاركرد نهاد هاي ديگر
3- وابستگي مستقيم به مراكز توليد دانش و اطلاعات
4- عدم پايداري مالي برنامه هاي توسعه
5- سازماندهي اطلاعات ودانش
نهاد ها و سياستهاي ترويجي مي بايست پويايي لازم براي بهبود مداوم توانايي خود در جهت مواجهه با مسائل ذكر شده را براي دستيابي به آن فناوري اطلاعات را داشته باشند كه بتواند پاسخگوي الگوهاي جديد تقاضا ،كاهش فقر ،حفاظت وبهبود منافع اكولوژيك و مسائل مرتبط با آنها باشد .
چالشهاي برون بخشي:
پديده جهاني شدن:
1- جهاني شدن سيستم ها و روش هاي توليد
2- جهاني شدن بازارهاي نهاده ها و محصولات (جهاني شدن اقتصاد)
در زمينه سيستمها وروشهاي توليد،استاندارها و روشهاي كمي و كيفي نويني به وجود آمده است كه تمامي توليد كنندگان ناگزير از كاربرد آنها در فرايند توليد هستند . عدم اطلاع يا عدم انعطاف سيستم هاي توليدي با اين معيارها باعث عقب ماندن آنها در صحنه رقابت خواهد شد . از سوي ديگرجهاني شدن اقتصاد خود به تنهاي چالش بزرگي در برابر سيستهاي توليدي است كه به لحاظ وسعت و دامنه تاثير با مجموعه عوامل ذكر شده برابري كرده و بسياري ازآنها را در برمي گيرد . و براي باقي ماندن در بازار رقابت جهاني در گرو داشتن اطلاعات به موقع و دقيق از اين تحولات و روندها است . در شرايط جهاني امروز مدير هر واحد توليدي مي بايست جهاني فكر كرده ومحلي تصميم گيري نمايد.
فناوري اطلاعات (IT)در بازده يادگيري:
با بهره گيري از فناوري اطلاعات(IT)آموزش گيران قادر خواهند شدتا اطلاعات بيشتري را در مدت زمان كوتاهتري جذب كنند. پروژه هاي مطالعاتي در زمينه تاثير تكنولوژي اطلاعات بر يادگيري بيانگر اين واقعيت است كه از زمان ورود اين فناوري به حوزه آموزش ،انگيزه افراد در فراگيري افزايش يافته است . در برخي زمينه ها و براي افرادي كه قبلا به طور مستمر ،در زمينه يادگيري شكست خورده و ناكام بوده اند ،اين معنا مي تواند باب جديدي را بگشايد.تحقيقات نشان مي دهد كه با ورد IT در مجموع آموزش گيران مي توانند مولد تر ،پر جرات تر ،چالش پذير تر و مطمئنتر از قبل باشد .
راهكارهاي توسعه:
براي رسيدن به توسعه خلاقيت نخست هدف يا هدف هاي نهايي خلاقيت را مورد توجه قرار مي دهيم. ايده آل آن براي رسيدن به اين مهم بايد به اين فهم كه خلاقيت در تمام سطوح تحصيلي مد نظر باشد ،بدين ترتيب كه زمينه خلاقيت در نظام آموزشي كشور از چنان جايگاهي برخوردار باشد كه اين نظام بر دانش گسترده مسلط و با محافل علمي جهاني مرتبط باشد تا بتواند با استفاده از دانش و تجارت جهاني به نحوي خود اتكا براي ترويج خلاقيت در همه سطوح تحصيلي برنامه ريزي كند . هدف نهاي آموزش بايد جايگزيني يادگيري و تفكر خلاق باشد به جاي ياگيري سنتي كه بر پايه محفوظات است لازم اين امر تنها آموزش تكنيك ها باشد.آشنايي سازمانها در تمامي حوزه ها با روند تغييرات جهاني و شناخت ماهيت تغييرات اين عصر و لزوم تغيير جهاني بيني از جهان بيني كه بيش از ده هزار سال است بر اقتصاد و روابط انساني حاكم بوده است به جهان بيني خلاق در اقتصاد و فناوري و همچنين بر روابط و رفتار انساني امروز ضروري است .
از آنجا كه تا حاكم شدن جهان بيني خلاق فاصله زيادي وجود دارد بايد شرايط لازم بروز خلاقيت افراد به وجود آيد تا بهرگير از آن بتوان از نظر اقتصادي و فناوري كشور را براي رقابت در بازار هاي جهاني آماده ساخت . براي نياز به اين هدف در جامعه ،عزم ملي با مشخص كردن نوعي چشم انداز بديع ولي واقعه بينانه و كارشناسي شده ضروري است . در صورت وجود چنين عزمي ،راههاي نيل به اين چشم انداز كاملا شناخته شده است و صرفا كافي است با بومي كردن تجارت جهاني در جهت رسيدن به آنها حركت كرد. بديهي است به همان تربيت كه در خصوص اهميت خلاقيت در توسعه ذكر شده ،در اين مورد نيز نظام بخشي سازمانها پيش نياز اصلي توسعه خلاقيت است و تا هنگامي كه سازمانها و تا هنگامي كه سازمان ها انسجام و نظام مندي لازم را نيافته اند،هرگونه حركت در جهت ترويج و توسعه ي خلاقيت بي اثر خواهد بود .پذيراي خلاقيت كاري امري است پس عظيم و تقريبا در تمامي جوامع موانع خلاقيت ،چنان كه ازضرب المثل هاي ملل مي توان نتيجه گيري كرد وجود دارد.
راهكارهاي علمي در زمينه پيشرفت علم فناوري:
دسترسي به منابع انساني ماهر شرط اساسي موفقيت هر برنامه ي توسعه است اما مشكل آموزش چنين نيروهاي نيست ،بلكه استفاده و به كارگيري مفيد وموثر و نگهداري آنان در كشور حائز اهميت است .اگر افراد آموزش ديده به خارج از كشور مهاجرت كنند،يا از آموخته هاي خود در توسعه ي كشور استفاده لازم را به عمل نياورند تخصيص منابع براي آموزش آنان تاثير چنداني نخواهد داشت . اصولا كشورهاي جهان سوم كه ايران نيز مستثني از آن نيست معمولا در اين مورد با دو مشكل عمده مواجه مي شوند كه عبارتند از :
1)جذابيت كشور هاي پيشرفته براي افراد بسياري آموزش ديده و متخصص.
2) فقدان امكانات محلي براي به كارگيري استعداد هاي خلاق به دست آمده كه احتمالايا نتيجه ي عقب ماندگي و ضعف ساختار توليد يا نقص و كمبود زير بناي علمي و فناورانه است حاصل آن به هدر دادن فعاليتهاي و تلاش ها و همچنين باعث نااميد ي و محروميت هايي است كه مهاجرت مي شود. بدون جهت گيري دقيق فعاليتهاي علم و فناوري نمي توان شرايط پيشرفت را بر آورده كرد بنابراين انتخاب منطقي اولويت ها در درازمدت در سلامتي پايگاه علم و فناوري نقش بسيار مهمي ايفا مي كند .
علم و فناوري را يك ضرورت دانست و به مشابه سرمايه گذاري تلقي كرد كه نياز به تجارب فني و حرفه اي بسيار زيادي براي تنظيم و به اجراي سياست هايي دارند كه هدفشان توسعه استعداد هاي علم و فناوري است .
پس در تخصص منابع به اين بخش ،ملاحظات دراز مدت مورد نظر باشد . فقدان هماهنگي بين مسئولان سياست گذار متفاوت و سطح مختلفي كه موجب تداخل كوشش ها و تلاش ها و عدم هماهنگي در انتخاب موضوعات تحقيق و وجود مشكلاتي در ايجاد گروه هاي تحقيق چند رشته اي موجب بروز مشكلات بسياري در تنظيم و اجراي سياست هاي تصميم گيري است . كار مهمترين عامل پيشرفت و توسعه است ،ارتباط مستقيم با مردم و اطلاع داشتن از مشكلات آنها كم كردن فاصله و شكاف طبقاتي از سوي دولت نيز يكي از راهكارها ست . علاقمند و اميدوار ساختن مردم به حال و آينده بيش از تاكيد برگذشته ،ايجاد ايمان و احترام به علوم و دانش جديد،آماده ساختن آنها براي قبول انديشه هاي نو و آزمايش روش هاي جديد بدون توجه به غربي يا شرقي و اجنبي بودن آنها و مهم تر از همه گسترش عدالت اجتماعي و اقتصاد براي اقشار مختلف جامعه نقش اساسي را در رشد و توسعه ي يك كشور ايفا مي كند . عموم مردم نيز بايد بياموزند كه كار خود يك وظيفه ي الهي است و آن را در خود دروني كنند و بايد براي كار و فعاليت ارزش قائل شوند .
نتيجه گيري و پيشنهاد:
در قرن اطلاعات و ارتباط ،برداشت نويني ازآموزش عالي ظهور خواهد كرد كه با توجه به خواسته ها و نياز هاي جوامع ،عمدتا بر مبناي هدايت و تلفيق جريانهاي دانش استوار خواهد بود . روند فراگيري عموميت بيشتري خواهد يافت و سر تاسر زندگي افراد آموختن و فراگيري عجيبي خواهد شد . فناوري اطلاعات (IT )اين امكان را پديد خواهد آورد كه موسسات آموزش عالي از منابع اطلاعاتي مشترك ،برنامه ريزي مشترك و همكاري موثر در اجراي برنامه ها ،به حداكثر بهره برداري دست يابند . موسسات آموزش عالي در تمام دنيا ،با استفاده از سيستمهاي شبكه اي چند رسانه اي ،قادر بود در ارتباط بايكديگر فعالانه به تبادل دانش و انديشه بپردازند.
در قرن بيست ويكم شاهد شكل گيري سازمانهاي جديد براي ارائه روشهاي آموزش بديع خواهيم بود كه امكان بهر برداري وسيع از فناوري نوين اطلاعاتي را در جهت توسعه اقتصادي جوامع رويه رشد فراهم خواهند آورد . جوامع بايد قابليت پذيرش تغييرات مستمر در مهارتها و الگوهاي شغلي را در طول عمر كاري خود داشته باشند . هر چند در مراحل اوليه ممكن است اين رقابت پر دردسر به نظر برسد ،ولي ماهيت فناوري در اين است كه عليرغم وجود مشكل در بطن خود ،قابليت ارائه راه حل را هم دارد . اين روند به طور مستمر موقعيتهاي را مي آفريند و راه حلهاي جديد و خلاقي را در فرايند زندگي و آموزش پديد مي آورد.
به اين ترتيب اميد مي رود كه در عصر انفلاب اطلاعات ،شاهد تكرار تاريخ و فاصله گرفتن بيشتر كشور هاي غني و فقير نباشيم .
منابع :
1- مشبكي ،اصغر . تميموري نژاد،كاوه .(1378) رويكرد راهبردي و عملياتي به مديريت تحول سازمان،مديريت نوآوري و طراحي،ناشر :هيئت تهران
2- مهدوي ،محمد تقي . عوامل موثر در توسعه تكنولوژي ،تهران :پژوهشكده مطالعات و تحقيقات فناوري 1373
3- شهرياري،زهرا – جولابادي،زهرا . فن آوري هاي اطلاعات 1383
4- جبيبي فرد پور،الهام _پاكدامن ،مونا . اهميت فناوري در توسعه علم 1383
7-www.enrarta.msn.com
8-www.iicd.org/stories
9- www.peoplink.org
به نام نور